به طور معمول، 30٪ از مشاوره های پزشک عمومی مربوط به مشکلات رفتاری کودک است و مشکلات رفتاری ثابت شده می تواند اثرات ماندگاری بر شانس زندگی کودکان داشته باشد. این مشکلات را می توان در دوران نوزادی و کودکی شناسایی کرد. فرزندپروری یک عامل خطر کلیدی در رشد و نگهداری آنها است، اما در عین حال قابل تغییر است. در این مقاله ما شش برنامه فرزندپروری را که به طور گسترده در بریتانیا ارزیابی شده و/یا در دسترس هستند و پایه شواهد آنها در نظر می گیریم. اینها شامل دو برنامه فرزندپروری توصیه شده است که برنامه های فرزندپروری سطحی و انعطاف پذیر را ارائه می دهند. عمدتا برای والدین کودکان در سن مدرسه. ما همچنین روان درمانی والدین – نوزاد را که معمولاً برای والدین کودکان کوچکتر است، مرور می کنیم. چهارم، مشارکت پرستار خانواده است، یک برنامه فشرده برای حمایت از مادران جوان و اولین بار. در نهایت، برنامههای بازخورد ویدیویی را در نظر میگیریم که از ویدیو برای تمرکز جزئیات بر تعاملات والدین با فرزندانشان استفاده میکنند، از جمله بازخورد ویدیویی برای ترویج والدین مثبت و راهنمایی تعاملی ویدیویی. این مداخلات طیف وسیعی از رویکردهایی را نشان می دهد که برای مداخله در مراحل اولیه زندگی کودکان برای جلوگیری از ایجاد مشکلات رفتاری پایدار مورد استفاده قرار می گیرد.
مشکلات سلامت روان در دوران کودکی نهفته است. عوامل خانوادگی، از جمله کیفیت مراقبتی که والدین برای فرزندان خود ارائه میکنند، میتواند تفاوت بزرگی در مسیرهای اولیه زندگی کودکان، چه برای بهتر یا بد، ایجاد کند. درک بهترین روش برای حمایت از والدین یک چالش کلیدی است. در این مقاله به بررسی انتقادی پرکاربردترین برنامه های فرزندپروری برای والدین کودکان خردسال می پردازیم. ضروری است که این مداخلات اولیه را با استانداردهای بالا ارزیابی کنیم تا بهترین شروع زندگی را به کودکان ارائه دهیم.
برنامه های فرزندپروری وسیله ای برای رهگیری مشکلات رفتاری در اوایل دوران کودکی قبل از ایجاد آنها ارائه می دهد.
مشکلات سلامت روان در کودکان خردسال: یک مشکل واقعی؟
مشکلات بهداشت روانی دوران کودکی می تواند اثرات ماندگاری بر شانس زندگی کودکان داشته باشد. مشکلات رفتاری شایع ترین مشکل سلامت روان در اوایل دوران کودکی است که 5 تا 10 درصد از کودکان خردسال را تحت تاثیر قرار می دهد. مشکلات تثبیت شده خطر طیف گسترده ای از پیامدهای منفی از جمله شکست مدرسه، رفتار بزهکارانه، مشکلات روابط، بیماری روانی و بیماری جسمی را به همراه دارد . به این ترتیب، هزینه مادام العمر مشکلات رفتاری برای کودکان، خانواده ها و جامعه هم قابل توجه و هم گسترده است.
تعداد فزایندهای از مطالعات نشان میدهد که اولین سیگنالهای مشکلات رفتاری میتوانند در اوایل دوران نوزادی و نوپا ظاهر شوند. در حالی که این مشکلات ممکن است برای برخی از کودکان گذرا باشد، برای برخی دیگر همچنان ادامه دارد و مشکلاتی با اهمیت بالینی بالقوه را نشان می دهد. در نتیجه، علاقه به شناسایی پیش سازهای اولیه مشکلات رفتاری و عوامل خطر مرتبط با ثبات آنها افزایش یافته است. تحقیقات نشان میدهد که این عوامل شامل عواملی هستند که بر روابط والدین-کودکی تأثیر میگذارند، مانند اختلال در خانواده، عملکرد ضعیف زوج، پریشانی والدین، آسیبشناسی روانی مادر و فقدان حمایت اجتماعی.
فرزندپروری به عنوان یک عامل خطر کلیدی در توسعه آسیب شناسی روانی اولیه در نظر گرفته می شود. سطوح پایین فرزندپروری حساس و استفاده بیشتر از نظم و انضباط خشن به طور علتی با ایجاد مشکلات رفتاری مرتبط است. با این حال، بسیار مهم است که فرزندپروری قابل تغییر است. علاوه بر این، تلاشها برای تقویت فرزندپروری در مراحل اولیه، زمانی که مغز و سیستمهای بیولوژیکی کودک که زیربنای سلامت روان هستند به سرعت در حال شکلگیری هستند، احتمالاً از منظر بالینی و اقتصادی بسیار مؤثر هستند. این درک، که سالهای اول برای یک عمر اهمیت دارند، اکنون در تعدادی از بررسیها و چارچوبهای سیاستی منعکس شده است و اساس مانیفست مهم 1001 روزهای بحرانی را تشکیل میدهد.
برنامه های فرزندپروری به عنوان پیشگیری / مداخله اولیه
برنامههایی که فرزندپروری را هدف قرار میدهند، راهبرد مداخله اولیه برای مشکلات رفتاری کودک هستند. آنهایی که برای کودکان پیش دبستانی و مدرسهای با مشکلات رفتاری اولیه یا ثابت طراحی شدهاند، معمولاً ریشه در نظریه یادگیری اجتماعی دارند [نقل ۴۱،۴۲]، که بر چرخهای تمرکز میکند که در آن مراقبان ناخواسته رفتارهای دشوار کودک خود را تقویت میکنند، که واکنش منفی را در مراقب ایجاد میکند. مداخلات مبتنی بر رویکردهای یادگیری اجتماعی به دنبال بهبود توانایی والدین در مدیریت رفتار فرزندشان با تمجید/پاداش دادن رفتار مثبت، تعیین محدودیتهای مناسب و اعمال پیامدهای ثابت برای رفتار نامطلوب یا ناخواسته است.
نظریه اجتماعی نشان می دهد که رفتار کودکان با رفتاری است که در مراقبان خود مشاهده می کنند شکل می گیرند. همچنین نشان میدهد که پاسخهای مراقبین به رفتار کودکان بر این باور است که کودکان در آینده و بیش از این رفتار کنند، کم میکنند. تئوری اجبار این ایدهها را با استفاده از استراتژیهای انضباط فیزیکی خشن یا تعمیم میدهد تا پیشنهاد کند که این ایدهها باعث مبادلاتی شود که باعث تقویت و تشدید میشود.
برنامههایی که نوزادان و کودکان نوپا در معرض خطر کمتری را هدف قرار میدهند، تمایل بیشتری به تئوری دلبستگی دارند که بر چگونگی تأثیر رابطه والد-کودک بر رشد کودکان تمرکز دارد. مداخلات دلبستگی بیشتر به توانایی والدین برای واکنش حساس به فرزندشان، از نظر توانایی آنها در توجه، تفسیر و پاسخ مناسب به سیگنال های کودک مربوط می شود. برخی از این رویکردها همچنین شامل تمرکز بر روابط قبلی خود والدین با والدین یا مراقبانشان است. مشترک با نظریه یادگیری اجتماعی و برنامههای مبتنی بر دلبستگی، پیشفرض بهبود نتایج کودکان با حمایت از والدین در نحوه ارتباط و تعامل لحظه به لحظه با فرزندشان است.تئوری دلبستگی نشان می دهد که کودکان مستعد ایجاد یک وابستگی عاطفی و فیزیکی قوی به حداقل یک مراقب اولیه هستند. این پیوند به کودکان کمک میکند تا احساسات منفی را در مواقع چالشها و استرس کنترل کنند، مهارتهای اجتماعی بهتری را توسعه دهند، در کاوش در محیطهای اطراف خود مطمئنتر باشند و به عنوان پایهای برای روابط کودکان با دیگران عمل میکند.
یک پایگاه شواهد گسترده برای برنامه های فرزندپروری مبتنی بر اصول یادگیری اجتماعی در بهبود شیوه های فرزندپروری و رفتار کودک برای کودکان 3 تا 10 ساله، حداقل در کوتاه مدت، وجود دارد. برای بچههای کوچکتر، یک متاآنالیز برنامههای مبتنی بر دلبستگی نشان داد که آن برنامههایی که مختصر هستند و تمرکز رفتاری واضحی دارند بهویژه در بهبود حساسیت والدین و دلبستگی کودکان مؤثر هستند.
. در خدمات شورای محلی و مراکز و مراکز کودکان. اهمیت سلامت روان اولیه برای پیامدهای کودک نیز در فرمول اخیر نقش بازدیدکننده سلامت متخصص برای سلامت روان پری ناتال و نوزادان منعکس شده است. این متخصصان در موارد پیچیده، حمایت های اضافی از رابطه والد و نوزاد را ارائه می دهند، و همچنین به عنوان یک نقطه کلیدی برای تماس با پزشکان عمومی، مراقبت های اجتماعی و خدمات سلامت روان برای خانواده هایی که به مراقبت هماهنگ نیاز دارند عمل می کنند. با این حال، تنها اقلیت کوچکی از خدمات ویزیت بهداشتی شامل این نقش های تخصصی می شود.